سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ویژگى هاى اولیاى الهى

 ـ نشاط و دلخوشى مؤمنین

ـ رابطه ذکر خدا با محبت الهى

ـ راه تحصیل زهد و پرهیزگارى

 

 

ویژگى هاى اولیاى الهى

 «اُولئِکَ الَّذینَ نَظَرُوا اِلَى الَْمخْلُوقینَ بِنَظَرى اِلَیْهِمْ وَلَمْ یَرْفَعُوا الْحَوائِجَ اِلَى الْخَلْقِ. بُطُونُهُمْ خَفیفَةٌ مِنْ اَکْلِ الْحَرامِ. نَعیمُهُمْ فِى الدُّنْیا ذِکْرى وَ مَحَبَّتى وَ رِضائى عَنْهُمْ. یا اَحْمَدُ؛ اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ تَکُونَ اَوْرَعَ النّاسِ فَاَزْهَدْ فِى الدُّنْیا وَ ارْغَبْ فِى الاْخِرَةِ. فَقالَ: یا اِلهى: کَیْفَ اَزْهَدُ فِى الدُّنْیا؟

فَقالَ: خُذْ مِنَ الدُّنْیا خِفّاً(1) مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ وَ اللِّباسِ وَ لاتَدَّخِرْ لِغَد وَ دُمْ عَلى ذِکْرى. فَقالَ: یا رَبِّ کَیْفَ اَدُومُ عَلى ذِکْرِکَ؟ فَقالَ: بِالْخَلْوَةِ عَنِ النّاسِ وَ بُغْضِکَ الْحُلْوَ وَ الحامِضَ وَ فَراغِ بَطْنِکَ وَ بَیْتِکَ مِنَ الدُّنْیا.

یا اَحْمَدُ: اِحْذَرْ اَنْ تَکُونَ مِثْلَ الصَّبِىِّ اِذا نَظَرَ اِلَى الاَْخْضَرِ وَالاَْصْفَرِ اَحَبَّهُ وَاِذا اُعْطِىَ شَیْئاً مِنَ الْحُلْوِ وَ الْحامِضِ اِغْتَرَّ بِهِ ...»

 «اوُلئِکَ الَّذینَ نَظَرُوا إلَى الْمَخْلُوقینَ بِنَظَرى اِلَیْهِمْ ...»

آنان کسانى هستند که به بندگان خدا به گونه اى نگاه مى کنند که من به آنها نظر مى کنم.

توضیح اینکه: محبّت انسان به دیگران فرع محبّتى است که به خداى خود دارد، تا انسان خدا را دوست نداشته باشد و به او عشق نورزد، نمى تواند دیگران را براى خدا دوست بدارد. در اصل، محبت به خداى متعال تعلّق مى گیرد و در سایه آن، انسان به هر کسى که با خدا در ارتباط است، محبّت مى ورزد، وقتى مى بیند او مُحِبّ خداوند است، او را براساس محبّت خدا دوست مى دارد. بنابر این چنین فردى به مردم آن گونه نگاه مى کند که خداى متعال به آنان نظر مى کند؛ یعنى هر کس که در


1ـ بحارالأنوار، ج 77، ص 21.


صفحه 56

نزد خدا عزیزاست در نظر او نیز عزیز خواهد بود و چنین نیست که خداوند اشخاصى را براساس یک معیار و ملاکى دوست داشته باشد و او براساس معیار دیگر، بلکه یک نگرش وجود دارد و با یک معیار اشخاص سنجیده مى شوند.

«... وَ لَمْ یَرْفَعُوا الْحَوائِجَ اِلَى الْخَلْقِ...»

حاجات و نیازمندى هایشان را از مردم نمى خواهند.

طبیعى است که زندگى انسان توأم و آمیخته با انواع نیازهاست و هر اندازه ظرفیّت وجودى انسان بیشتر باشد، نیازش نیز افزون تر خواهد بود (...اَنْتُمْ الْفُقَراءُ اِلى اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنىُّ الحَمیدُ)(1) تنها موجودى که قادر است تمامى نیازهاى بشر را مرتفع سازد، خداوند متعال است و لذا دوستان خدا همواره دست نیاز خویش را به آستان قدس ربوبى او دراز مى کنند و با استمداد از قدرت بى پایان او حاجاتشان را برآورده مى سازند. تنها به او امیدوارند و هرگز به غیر او دل نمى بندند.

یکى از حکمت هاى دعا و تأکید بر آن، این است که ارتباط و پیوند انسان با خدا تقویت گردد و دست نیازش فقط به سوى او دراز شود. هر قدر این رابطه قلبى، روحى و معنوى محکم تر شود، رابطه با دیگران، در رفع نیازمندیها کمتر مى گردد، تا جایى که هرگز براى رفع نیاز، دست به سوى غیر خدا دراز نمى کند. چنانچه این معنا در داستان حضرت ابراهیم(علیه السلام) ترسیم گشت: هنگامى که او را در آتش مى افکنند و جبرئیل مى گوید آیا کمک مى خواهى؟ او مى گوید: «اَمّا اِلَیْکَ فَلا»

به عنوان مثال و تقریب به ذهن، اگر کسى در مشکلات و امور زندگى خود به شما اعتماد کند و هرگاه گرفتارى بر او پیش آمد، تنها به شما مراجعه کند، ارتباط قوى و پیوند ناگسستنى بین او و شما پدید مى آید، تا آنجا که احساس محرمیّت و صمیمیّت مى کنید. چنانکه او در مشکلات به شما روى مى آورد، شما نیز حتى الامکان سعى مى کنید نیاز او را برطرف سازید. گرچه این رابطه انسانى خیلى


1ـ فاطر/15.


صفحه 57

ضعیف تر از رابطه انسان با خداست که آن با مقیاسى بى نهایت از روابط انسانى فاصله دارد؛ ولى تا حدودى این مثال مى تواند محبّت و صمیمیّت خداوند را با انسانى که او را مرجع و پناهگاه خود برگزیده، بیان نماید.

«... بُطُونُهُمْ خَفیفَةٌ مِنْ اَکْلِ الْحَرامِ [مِنَ الْحَلالِ]...»(1)

شکمهایشان از نعمتهاى حلال سنگین و پر نمى گردد اما از حرامش، هیهات!

یکى دیگر از اوصاف و ویژگى هاى دوستان خدا این است که به دنیا و لذت هاى فانى آن تعلّق و وابستگى ندارند. حتّى در حلال دنیا نیز زیاده روى نمى کنند و صرفاً براى رفع نیاز، از لذایذ دنیا و نعمت هاى آن بهره مى برند.

استفاده آنها از نعمت ها در این حد است که توان انجام وظایف، عبادت و خدمت به بندگان را داشته باشند، نه براى لذت جویى. اتفاقاً اگر انسان، بیش از نیاز بدنش غذا بخورد، از توانش کاسته مى شود و به کسالت و سنگینى و ناتوانى مبتلا مى شود.

 

نشاط و دلخوشى مؤمنین

حال که اینان حتّى از نعمت هاى حلال دنیا، به حدّ وفور، استفاده نمى کنند، پس دلخوشى و دلگرمى آنها به چیست؟

خداى متعال مى فرماید:

«... نَعیمُهُمْ فِى الدُّنْیا ذِکْرى و مَحَبَّتى وَ رِضائى عَنْهُمْ...»

دل خوشى آنان در دنیا به سه چیز است:

 

الف: یاد خدا

کسى که به خدا محبّت دارد طبیعتاً به یاد اوست و از یاد او لذّت مى برد و تا


1ـ در بحارالأنوار، ج 77، ص 22؛ «من اکل الحلال» ضبط شده است.


صفحه 58

زمانى که به وصال او نرسیده و با او فاصله دارد، تمام دل خوشى و لذّتش به این است که به یاد او مشغول باشد. چنانکه در دعاى سحر حضرت سجاد(علیه السلام)مى خوانیم: «بِذِکْرِکَ عاشَ قَلْبى»(1) یعنى زندگى من و دل من زنده به یاد توست، اگر یاد تو نباشد دل مى میرد، چون به غیر تو دلخوشى و امیدى ندارم.

آرى مؤمن زنده دل است، امّا شادى و حیات دلش در گرو یاد خداست، نه لذّت هاى فانى دنیا.

اینکه در حدیث مزبور کلمه «فِى الدُّنْیا» آمده است شاید بدان جهت است که در جهان آخرت احتیاجى به ذکر و یاد او نیست، چون آنجا عالم حضور و دیدار است و انسان به لقاى او مى رسد و این دنیاست که عالم جدایى و فراق است و تا زمانى که لقاى او حاصل نگشته، مؤمن دل را به یاد او مشغول ساخته و لذّت و خوشى دل را در پرتو یاد او مى یابد.


نوشته شده در  جمعه 86/4/8ساعت  8:0 صبح  توسط مدیر 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شرح حدیث معراج
خودشناسی برای خودسازی
[عناوین آرشیوشده]
 
 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری